کسی که تنها برای ثروت خود زندگی میکند، هرگز نميتواند لذت زندگی واقعی را بفهمد؛ چون طبیعت حرص و طمع مادی، حد و مرز نمیشناسد. فرض کنید مردی به مدت طولانی، سخت کار میکند و خانهای میخرد. با خرید این خانه، او ثروتمندتر میشود و تا مدتی خوشحال است. اما کمکم به خانههای بزرگتر و بهتر در اطراف خود توجه میکند و طبیعت حرص و طمع مادی انسانی این است که آن مرد، خانهای بزرگتر و بهتر میخواهد. تا آنجایی که این مرد به فکر اموال و دارایی است، هرگز احساس خوشبختی نخواهد کرد. زندگیِ لبریز از نارضایتی و حرص و طمع، لذت نمیشناسد. من واقعاً معتقدم هدف زندگی را در جمعآوری مال و دارایی نمیتوان پیدا کرد. به مقدار ثروت و دارایی خود بالیدن، احمقانه است؛ چون معنی این کار این است که شما چیز دیگری برای بالیدن ندارید. اگر چیزی درمورد اموال و دارایی شما وجود داشته باشد که ارزش بالیدن داشته باشد، کیفیت آن اموال و چگونگی استفاده از آنهاست، نه میزان و مقدار آنها.