دنياي بي انتها

منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
مرداد 1392
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
نويسندگان
دنيا رضائي
کد هاي جاوا

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 982
بازدید کل : 452346
تعداد مطالب : 247
تعداد نظرات : 214
تعداد آنلاین : 1



بهشت  <-PostCategory-> 


*می‌دونی"
بهشت" کجاست ؟ *
*یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب ! *
*بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...*


+ نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:28 توسط دنيا رضائي |
عشق  <-PostCategory-> 
میان منُ  تو
فاصله یک باران ست
و خیالت که مرا
از پنجره می گیرد
و می برد
قدم زنان تا عشق 
می رسم به تو
با تن پوشی از آغوش
و دست هائی 
پر از  
طراوت اوّلین سلام
گل سرخی 
که گلبرگ گلبرگ
در صدای عطرها
هجا می کند تو را
میان منُ  تو
فاصله یک باران ست



+ نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:10 توسط دنيا رضائي |
اگر می دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می بینم...  <-PostCategory-> 

 

 اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری 

 

 

بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت.

+ نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:29 توسط دنيا رضائي |
گاهی..  <-PostCategory-> 


+ نوشته شده در شنبه 6 خرداد 1391برچسب:,ساعت 15:35 توسط دنيا رضائي |
شاخه گل  <-PostCategory-> 


+ نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:54 توسط دنيا رضائي |
گاندی  <-PostCategory-> 

زبانت را تبدیل به " گل سرخ "  کن تا از سخنت عطر دل انگیز برخیزد

 

 


+ نوشته شده در سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,ساعت 9:45 توسط دنيا رضائي |
نترس  <-PostCategory-> 

از رها کردن نترس....


هيچ کس نمي تواند چيزي که مال توست را از تو بگيرد
و تمام
دنيا
نمي توانند چيزي که مال تو نيست را برايت
حفظ کنند


+ نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:10 توسط دنيا رضائي |
...  <-PostCategory-> 


+ نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:57 توسط دنيا رضائي |
یادت باشد..  <-PostCategory-> 


+ نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:54 توسط دنيا رضائي |
اعتقاد یا اعتماد؟  <-PostCategory-> 

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است.
 
به او گفت:

چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟

 

جواب داد که:

من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می  دهد، پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟

آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود، می گوید:

"از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم...!"


+ نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:,ساعت 9:12 توسط دنيا رضائي |
خدای عزیز  <-PostCategory-> 

خدای عزیز!
هیچ فکر نمی‌کردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه‌شنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.


+ نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:4 توسط دنيا رضائي |
آدم ها  <-PostCategory-> 

آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند

آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند

آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند

 

آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند

آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند

آدم هاي كوچك بي دردند

 

آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند

آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند

آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند

 

آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند

آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند

آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند

 

آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند

آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد

آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند

 

آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند

آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند

آدم هاي كوچك مسئله ندارند

 

آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند

آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند

               

آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند

+ نوشته شده در دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:59 توسط دنيا رضائي |
  <-PostCategory-> 

 

همیشه به یاد داشته باش:
وقتی از وضعیت زندگیت شکایت میکنی،

 

مردمانی هستن که برای داشتن زندگی مثل زندگی تو و بودن به جای تو هرکاری حاضرن بکنن....
همچنین وقتی از وضع غذات شکایت میکنی، انسان هایی هستن که از نداشتن تکه نانی میمیرند....
پس....

از آنچه هستی شادمان باش....
و به خاطر آنچه داری شکرگذار.....
 
 

 

 

باور نـمی کنـم ...
خـالـق نظـم دانـه هـای انـار ،
زنـدگـی مـرا ...
بـی نظـم چیـده باشـد

 

 



+ نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:21 توسط دنيا رضائي |
گاه می رویم که برسیم..  <-PostCategory-> 

گاه می رویم تا برسیم
کجایش را نمی ‌دانیم
فقط می‌ رویم تا برسیم

بی خبر از آنکه همیشه رفتن راه رسیدن نیست
گاه برای رسیدن باید نرفت، باید ایستاد و نگریست
باید دید، شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت کند
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده

گاه رسیده ای و نمی‌ دانی
و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست، مهم آغاز است
که گاهی هیچ روی نمی دهد
و گاهی می شود بدون آنكه خواسته باشی

گاه حتی لازم است بعد از نمازت بنشینی و فکر کنی،
ببینی كه ورای باورهایت چیست؟
ترس یا اشتیاق یا حقیقت؟

گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی و غذا بدهی؛
ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟

لازم است گاهی عیسی باشی
ایوب باشی
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آیی و
از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و با خود بگویی:
سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ..
آیا ارزشش را داشت؟

سپس کم کم یاد می ‌گیری
که حتی نور خورشید هم سوزاننده است اگر زیاد آفتاب بگیری
می آموزی كه باید در باغ خود گل پرورش دهی
نه آنكه منتظر کسی باشی تا برایت گلی بیاورد.
یاد می ‌گیری که می‌ توانی تحمل کنی که در خداحافظی محکم باشی
و یاد می گیری که بیش از آنكه تصور می كردی خودت و عمرت ارزش دارد


+ نوشته شده در چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 10:26 توسط دنيا رضائي |
ماهیگیر  <-PostCategory-> 
دو مرد در کنار درياچه اي مشغول ماهيگيري بودند . يکي از آنها ماهيگير با تجربه و ماهري بود اما ديگري

نمي دانست . 
هر بار که مرد با تجربه يک ماهي بزرگ مي گرفت ، آنرا در ظرف يخي که در کنار دستش بود مي انداخت تا ماهي ها تازه بمانند ، اما ديگري به محض گرفتن يک ماهي بزرگ آنرا به دريا پرتاب مي کرد .ماهيگير با تجربه از اينکه مي ديد آن مرد چگونه ماهي را از دست مي دهد بسيار متعجب بود . لذا پس از مدتي از او پرسيد : - چرا ماهي هاي به اين بزرگي را به دريا پرت مي کني ؟مرد جواب داد : آخر ماهیتابه من کوچک است !گاهي ما نيز همانند همان مرد ، شانس هاي

بزرگ ، شغل هاي بزرگ ، روياهاي بزرگ و فرصت هاي بزرگي را که خداوند به ما ارزاني مي دارد را قبول نمي کنيم . چون ايمانمان کم است .ما به يک مرد که تنها نيازش تهيه يک ماهیتابه بزرگتر بود مي خنديم ، اما نمي دانيم که تنها نياز ما نيز ، آنست که ايمانمان را افزايش دهيم . خداوند هيچگاه چيزي را که شايسته آن نباشي به تو نمي دهد .اين بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار مي دهد استفاده کني . هيچ چيز براي خدا غير ممکن نيست .به ياد داشته باش :به خدايت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ، به مشکلاتت بگو که چقدر خدايت بزرگ است.



+ نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:22 توسط دنيا رضائي |
زندگی  <-PostCategory-> 
زندگی معلم بزرگی است.  درس هایی می آموزد که در هیچ کتابی نیست و در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود.  آنها که به کتاب ها و نوشته ها بسنده کردند و مغرور شدند از درس های بزرگ زندگی محروم شدند و بسیار آسیب دیدند.
زندگی می آموزد که شتاب نکن.
زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز گشته است.
زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.
زندگی می آموزد رنج ها و سختی ها با همه تلخی که در کام تو دارند اگر خودت بخواهی می توانند بسیار آموزنده و رشد دهنده باشند.
زندگی می آموزد چیزهایی که بزرگترها سر آن دعوا می کنند بزرگتر از چیزهایی نیست که کوچک ترها سر آن دعوا می کنند.
زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند بعداً که می گذری و تو در آن لحظه بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.
زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.
زندگی می آموزد گذشت و مهربانی شیرین است.
زندگی می آموزد آنکه کام دیگران را تلخ می کند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد.
زندگی می آموزد سادگی زیباتر است.
زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن، شانه های خودت را سنگین می کند و بار از دوش دیگران برداشتن، خودت را سبکبار می کند.
زندگی می آموزد صمیمیت را.
زندگی نشان می دهد کسانی را که سنگین و بزرگ راه رفتند و خرد و شکسته شدند.
زندگی می گوید من با تو مهربانم، خیلی مهربانم اگر تو با خودت نامهربان نباشی.
زندگی می گوید بیش از آنکه تو مرا دوست می داری من تو را.  بیش از آنکه تو مرا می خواهی من تو را.
زندگی می گوید تو خیلی وقت ها مرا گم می کنی.  جاهای عجیبی بدنبال من می گردی، جاهایی که شاید حتی زندگیت به تنگنا کشیده می شود.
 

 
 
زندگی می گوید خیلی وقت ها تو از چیزی می گریزی و به تنگ می آیی که همانجا بوی عطر من پیچیده است.  وقتی دست سالخورده ای را می گیری و با حوصله پا به پای او عرض خیابان را طی می کنی، وقتی به صورت کودکی گریان می خندی، وقتی نوازش دستان گرمت وجود لرزان یتیمی را گرم می کند.  وقتی با حوصله و مهربانی نگاهت را به نگاه خسته پدر و مادرت گره می زنی.  وقتی به همسرت فرصت می دهی تا در چشمه شکیبایی تو غبار آشفتگی و دلتنگی و خستگی اش را بزداید.  وقتی با مهر و صبوری می خندی تا خنده زیبایت خنکایی باشد برای آنکه در گرمای زندگی جوش آورده است.
 
می بینی زندگی چه پیداست.  کاش از چشمه زندگی فرار نکنی و لختی کنارش بنشینی و دویدن های بی امان این فرصت را از تو نگیرد که کفش هایت را درآوری و پایت را در زلالش از رنج شتاب های پی در پی برهانی.  از آنها نباشی که مهمند و به هرکس می رسند می گویند وقت ندارم.  از آنها نباشی که سلام دیگران را نمی شنود و لبخندشان را نمی بیند.



+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:20 توسط دنيا رضائي |
آخرین زنگ دنیا..  <-PostCategory-> 

خدا می داند، ولی ...

آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!
... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامت
اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح
آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم
و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست
چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است


+ نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:21 توسط دنيا رضائي |
گاهی  <-PostCategory-> 

 

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود 

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود

 

گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکن

مراقب بعضی یک ها باشیم

 

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . .

 

 

 

 


+ نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 12:13 توسط دنيا رضائي |
صبح بخیر  <-PostCategory-> 

                       

از تمام دنیا

یک صبح سرد

یک چای داغ

و یک صبح بخیر تو

برایم کافی ست

 

 

 

 


+ نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 12:6 توسط دنيا رضائي |
آغوش تو  <-PostCategory-> 

دلم یک جای دنج میخواهد

آرام و بی تَنِش

جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی

تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد

مثلا آغوش تو


+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:33 توسط دنيا رضائي |
لیخند  <-PostCategory-> 

هر کسی می تواند با شما لبخند بزند

هر کسی می تواند با تو گریه کند

اما کسی که تو را دوست دارد

وقتی اشک در چشمان شماست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند . .


+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:26 توسط دنيا رضائي |
بهشت شرقی  <-PostCategory-> 


+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:25 توسط دنيا رضائي |
اسپند  <-PostCategory-> 

 

اسپند دود می کنم ، برای عشقمان

هر شب

میان راز و نیاز های شبانه

 نکند جادوگر  زشت بی تفاوتی ، چشممان بزند . .


+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:21 توسط دنيا رضائي |
..  <-PostCategory-> 

مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود ، تابلویی بر ویرانه خانه و مغازه اش آویخت

که روی آن نوشته بود : مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است

فردا شروع به کار خواهم کرد..


+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:15 توسط دنيا رضائي |
راز جاودانگی  <-PostCategory-> 

آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.

آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله به پایان می رسانید،
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید.

زندگی که یک مسابقه دو نیست!
کمی آرام گیرید ...

به موسیقی زندگی گوش بسپارید،
پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد.

من باور دارم که... همیشه باید کسانى که
صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم
زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آن‌ها را مى‌بینم
 

من باور دارم که :
دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است


 



+ نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:35 توسط دنيا رضائي |
شاخه گل  <-PostCategory-> 

بجای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری،


شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن


+ نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:31 توسط دنيا رضائي |
لحظه دیدار (مهدی اخوان ثالث)  <-PostCategory-> 

 

 

 

لحظه دیدار نزدیك است

باز من دیوانه ام، مستم

باز می لرزد، دلم، دستم

بازگویی در جهان دیگری هستم

های! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ

های،نپریشی صفای زلفكم را،دست

آبرویم رانریزی دل

ای نخورده مست

لحظه دیدار نزدیك است..


+ نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:1 توسط دنيا رضائي |
راز آرامش  <-PostCategory-> 

 

راز آرامش درون در دوستی با افراد مثبت است. از معاشرت با افرادی که طبیعتی خالی از صفا و صمیمیت دارند، اجتناب کن.

راز آرامش درون در ایجاد آرامش در محیط اطراف خویش است.

راز آرامش درون در یک زندگی ساده است. ضروریات زندگی را دوباره برای خود تعریف کن. 

راز آرامش درون در یک زندگی سالم است. هر روز ورزش کن، غذای مناسب بخور و نفس عمیق بکش.  

راز آرامش درون در داشتن وجدانی پاک است. به آرمان‌هایت پاینده باش.  

راز آرامش درون در رفتار آزادانه است. رفتاری که بر آمده از خود واقعی ات باشد، نه افکار دیگران. 

راز آرامش درون در این است که در تمام مراحل زندگی از حق پیروی کنی. 

راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است. این را بدان که آنچه حق توست، هر طور شد خود را به تو خواهد رساند.  

راز آرامش در گله‌مند نبودن است. آنچه دنیا به تو می‌بخشد، در مقابل چیزی است که پیش‌تر ، تو به او بخشیده‌ای. 

راز آرامش درون در این است که اشتباهات خود را بپذیری و بدانی که فقط خود تو می‌توانی آنها را به موفقیت تبدیل کنی. 

راز آرامش درون در این است که بر دشمن درونت غلبه کنی، نه این که او را سرکوب کنی. 

راز آرامش درون در تمرین اراده است. حتی اگر نفست به شدت مخالف باشد.

راز آرامش درون در این است که دلت همیشه شاد باشد، حتی هنگامی که دیگران عبوس هستند. 

راز آرامش درون در این است که به جای توقع خوشحالی از دیگران، خود آنها را خوشحال کنی. 

راز آرامش درون در این است که خیر و سلامت دیگران را خیر و سلامت خود بدانی. 

راز آرامش درون در بی‌آزار بودن است. هرگز عمدا کسی را نرنجان. 

راز آرامش درون کار کردن "در کنار دیگران"، نه "در مقابل" آنها.


+ نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:3 توسط دنيا رضائي |
بتهوون  <-PostCategory-> 

اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش؛
زیرا آن شادی که ما به دیگران می دهیم به خود ما بر می گردد
.


+ نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت 12:5 توسط دنيا رضائي |
نوروز  <-PostCategory-> 

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند

نوروز جشن نکوداشت نگاه توست، نوروز بر تو فرخنده باد


+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:33 توسط دنيا رضائي |
موطن  <-PostCategory-> 

 

موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست

موطن آدمی تنها در قلب کسانی است که دوستش دارند

+ نوشته شده در سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:25 توسط دنيا رضائي |
زندگي (سهراب سپهري)  <-PostCategory-> 
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

 

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

 

 

فرصت بازی این پنجره را دریابیم



+ نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 11:26 توسط دنيا رضائي |
نوروز مبارك  <-PostCategory-> 

اگرچه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد


پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند


+ نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 10:0 توسط دنيا رضائي |
نوروز مبارك  <-PostCategory-> 

چه افسانه ی زیبایی… زیباتر از واقعیت ...

راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند که نخستین روز بهار

گویی نخستین روز آفرینش است؟


نوروز مبارک


+ نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 9:57 توسط دنيا رضائي |
آرامش سنگ یا آرامش برگ  <-PostCategory-> 

مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.

استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست.

مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: "عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"

استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.

سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.

استاد گفت: "این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!"

مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: "اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!"

استاد لبخندی زد و گفت: "پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟

اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده."

استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد.

چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: "شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"

استاد لبخندی زد و گفت: "من تمام زندگی خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمیشوم و من آرامش

برگ را می پسندم..


+ نوشته شده در دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:,ساعت 15:45 توسط دنيا رضائي |
زندگي..  <-PostCategory-> 


 
"عاشقم
 

عاشق ستاره ی صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هر چه نام زندگی است بر آن"

 


+ نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:,ساعت 16:29 توسط دنيا رضائي |
شادی  <-PostCategory-> 

 

 

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست


+ نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت 11:9 توسط دنيا رضائي |
مورچه و سلیمان  <-PostCategory-> 

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود
از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: "تمام سعی ام را می کنم"
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد..

چه بهتر که هرگز نومیدی را در حریم خود راه ندهیم و در هر تلاشی تمام سعی مان را بکنیم، چون پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست..


+ نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت 10:56 توسط دنيا رضائي |
روزی که ممکن بود به هدر رود..  <-PostCategory-> 

یورگن یولدا دانشجوی دانشگاه کپنهاک، در یکی از تعطیلات تابستانی به‌عنوان راهنمای تور مشغول به کار شد. از آنجا که مشتاقانه و بیش از دستمزدش کار می‌کرد، بعضی از بازدیدکنندگان اهل شیکاگو از او دعوت کردند تا از امریکا دیدن کند. دیدار از مناظر واشنگتن دی.سی در مسیر شیکاگو هم جزء برنامه‌ی سفر او بود. وقتی به واشنگتن رسید، در هتل ویلارد اتاقی گرفت، البته هزینه‌ی آن قبلاً پرداخت شده بود. شاد و سرحال بود. در یک جیب، بلیط شیکاگو، در جیب دیگر کیفی حاوی پول و پاسپورت. وقتی می‌خواست بخوابد متوجه شد کیف پولش گم شده است. با عجله به پذیرش هتل رفت. مدیر هتل به او گفت: «هر کاری که بتوانیم می‌کنیم.» ولی صبح روز بعد هنوز کیف پیدا نشده بود. یورگن کمتر از دو دلار داشت. تنها، در کشوری غریب، نمی‌دانست چه باید بکند. با دوستانش در شیکاگو تماس بگیرد و به آن‌ها خبر دهد؟ به سفارت دانمارک برود و بگوید پاسپورت خود را گم کرده است؟ در دفتر پلیس منتظر بماند تا خبری شود؟
ناگهان گفت: «نه، هیچ‌کدام از این کارها را نمی‌کنم. می‌روم و واشنگتن را می بینم. من که دیگر هرگز به اینجا نخواهم آمد. روز خوبی را در این پایتخت بزرگ می‌گذرانم. در ضمن بلیط شیکاگو را هم دارم. آن‌جا به‌قدر کافی وقت دارم که مشکل پول و پاسپورت خود را حل کنم. اگر حالا واشنگتن را نگردم، دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانم این‌جا را ببینم... اکنون وقت شاد بودن است. من همان کسی هستم که دیروز قبل از گم‌ کردن کیفم بودم. آن موقع خوشحال بودم. اکنون نیز باید خوشحال باشم. فقط به خاطر اینکه امریکا هستم و این فرصت برایم پیش آمده که تعطیلات خوبی در این شهر بزرگ داشته باشم. وقتم را با ناراحتی بی‌مورد به‌خاطر چیزی که گم کرده‌ام، تلف نمی‌کنم.
بعد، پیاده راه افتاد. کاخ سفید و عمارت کنگره‌ی امریکا را دید. از موزه‌ی بزرگ امریکا دیدن کرد و به بالای بنای یادبود واشنگتن رفت. نتوانست آرلینگتون و جاهای دیگری که می‌خواست ببیند، ولی درعوض بقیه‌ی جاها را کامل دید و برای اینکه جلوی گرسنگی‌اش را بگیرد کمی شیرینی و بادام زمینی خرید و خورد. او وقتی به دانمارک برگشت، بهترین بخش مسافرتش به امریکا، همان روزی بود که پیاده واشنگتن را گشته بود. روزی که اگر راز انجام کارها را به کار نمی‌بست، از دستش می‌رفت. زیرا واقعیت جمله‌ی «همین حالا انجام بده!» را دریافته بود. می‌دانست که باید اکنون را غنیمت شمارد، پیش از آنکه تبدیل به دیروز، می‌توانستم... بشود.
سرانجام، پنج روز بعد از آن روز پرحادثه، پلیس واشنگتن کیف و پاسپورت او را پیدا کرد و برایش فرستاد.


+ نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت 10:11 توسط دنيا رضائي |
خوشبختی  <-PostCategory-> 

خوشبختی احساسی درونیست که با بدست آوردن نداشته ها حاصل نمی شود
خوشبختی مستقل تر از این حرفاست که وابسته به بود و نبود ِ چیزی شود
و هنگامی حاصل می شود که شما از خویش احساس رضایت داشته باشید
اگر روزی توانستید از خودتان با تمام گند هایی که میزنید راضی باشید
خوشبختی در شما استمرار پیدا میکند ... و هر لحظه برای شما زیباست
حتی دردهایتان را دوست دارید
زیرا دردهایتان بیشتر از هر چیزی به درونتان تعلق دارند ...
دردهایتان را به آغوش می کشید که بوی اصالت میدهند

و زیباتر از این نخواهد بود
که خوشبختی را با واقعیت ها تجربه کنید نه با رویاهای نافرجام


+ نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,ساعت 13:46 توسط دنيا رضائي |
مطالب پيشين
» نقطه آغاز
» از طرف دوست عزیزم : عقیل خالقی
» احمد شاملو
» يك عاشقانه ي آرام - نادر ابراهيمي
» رسول یونان
» سکوت
» پاییز و آسمان ابرییش
» یادت باشد
» گاه بی ما ..
» پاییز
» دوباره
» گابریل گارسیا مارکز
» دوستت دارم..
» یه آدم هایی..
» فقط با تو..
» پائولو کوئلیو
» هريت بيچر استُو
» ترسیم نقش بر قالی زندگی( عرفان نظر آهاری )
» واژگان دل
» پائولو کوئیلو
» ویکتور هوگو
» لب
» اولین دیدار
» بگو دوستت دارم...
» فقط عاشقا بخونن♥♥
» قرارداد ها
» همیشه باید کسی باشد..
» مرد باش
» سه راه
» تقصیر من بود..
» عاشقت خواهم ماند..
» دلم برای کسی تنگ است.. (حمید مصدق)
» مرا ببوس
» لب
» چشمانت
» خوشبختی.
» می نویسمت
» روزمره گی
» ..
» چه کسی تو را به خاطر خودت دوست دارد؟
» قصر عشق من و تو
» زندگی می کنم..
» اگر می دانستی چقدر دلتنگ تو هستم..
» اسارت
» بهشت
» عشق
» اگر می دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می بینم...
» تنهائی


موضوعات
سخن بزرگان
عاشقانه
زندگي
ايمان
شعر
پيوندها


زیرنویس فیلم عاشقانه subf2m جغرافیای کوچک من Best Music center کشتی کج NEGARIN PAINTING GALLERY love پیکسها / جدیدترین عکس های بازیگران ایرانی b0y ill اخبار بیا تو 2 موزیک شوهر میییییخوام ! دل باخته گود موزیک موزیک خوب دانلود موزیک و اهنگ های روز .:تک درخت عشق:. بی خیـــــــــــــــال دنیا چیستانستان پسرک تنها عاشقانه ها » آهنگ پیشواز این منم خسته و تنها در این کلبهء تنگ ••▪▪••●●* ...همه هستی من...*●●••▪▪•• زیباترین هدیه قصر كاغذي... سکوت 110133 کلبه ی عاشقان موزیک جدید دنیای نقره ای دل نوشته های پرنده مهاجر تنهای متفاوت welcom جدیدترین آهنگهای ایرانی دغدغه های جَوُنا مهدي موعود دل نوشته های یک دیوانه همه جوره .... .‏§‏*لب تو لب‏*‏.‏*‏‏§‏ روستای تاریخی هنجن وب سايت كردها جنگ نرم يا سنگر نت ضد دخترا_پسری بیا2 کرمان جوان دختـــران آفتاب در حسرت اما...!! زنان بدون مرز به كلبه ي كوچك من خوش آمديد ازدست عزیزان چه بگویم گله ای.... عشق رویایی مد زیبایی و... احساس برتر ܓܨღ سمــــ♥ــانــــ♥ــــه ღܓܨ دل نوشته های پرنده مهاجر بهترین ها چشم انتظار سکـــــــــــــــــــــــو ت بازیگران لاتين مشاوره حقوقي انواع مطالب خواندنی دختر ايروني انجمن جلو افتادگان ذهني دانشگاه ازاد خميني شهر-اصفهان رمان و شعر قاب زيباي پنجره قند و عسل عاشقانه ها عاشقيزم من او ندارم دخترك تنها درد دل و ترانه زندگي دوباره كلام ناب ترين هاي من و همسرم عشق يعني انتظار ✔ یادداشت هـای فوق سرّی ✔ اين منم خسته و تنها (پسرك تنها) تراختور اف سي به نام خداوند مهر آفرين هر چه مي خواهد دل تنگت بگو ساحل نشين اشك دختر شاه پريون خون آبي دهكده غمها كلام ღ بـهـتـریـن شـعـرهــایی که خــونـدم ღ خون آبي سيبي بچين حوا بگذار از زمين هم بيرونمان كنند.. منو تنها من عشق من دوست دارم کیت اگزوز زنون قوی چراغ لیزری دوچرخه
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنياي بي انتها و آدرس donyaye-donya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com